المدة الزمنية 3:28

مولانا جلال الدین بلخی، دیوان شمس غزل 256, دکلمه از ستاره به لهجه دری، Mevlana Rumi باكسرين

194 مشاهدة
0
6
تم نشره في 2023/06/07

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶ داد دهی ساغر و پیمانه را مایه دهی مجلس و میخانه را مست کنی نرگس مخمور را پیش کشی آن بت دردانه را جز ز خداوندی تو کی رسد صبر و قرار این دل دیوانه را تیغ برآور هله ای آفتاب نور ده این گوشه ویرانه را قاف تویی مسکن سیمرغ را شمع تویی جان چو پروانه را چشمه حیوان بگشا هر طرف نقل کن آن قصه و افسانه را مست کن ای ساقی و در کار کش این بدن کافر بیگانه را گر نکند رام چنین دیو را پس چه شد آن ساغر مردانه را نیم دلی را به چه آرد که او پست کند صد دل فرزانه را از پگه امروز چه خوش مجلسیست آن صنم و فتنه فتانه را بشکند آن چشم تو صد عهد را مست کند زلف تو صد شانه را یک نفسی بام برآ ای صنم رقص درآر استن حنانه را شرح فتحنا و اشارات آن قفل بگوید سر دندانه را شاه بگوید شنود پیش من ترک کنم گفت غلامانه را #متن #روز #text #رمضان_كريم #afghanistan🇦🇫🇦🇫🇦🇫🇦🇫 #dushanbetajikistan #دخترافغان #دخت🇦🇫👸🏻👭❤🥀🧚‍♀️🧸🦋 #fypシ゚viral🖤tiktok #خبر_عاجل📣 #ایرانی_تیک_تاک #دختر #پسر #دکلمه #خبر_عاجل #خبر #tajikistan🇹🇯 #شعر #عاشقانه #غمگین#محلی_موزیک #آریانا_سعید #احمد_ظاهر #شاعر #شرافت_پروانی #شاعری #عرفان #أدب #افغانستان #شاد

الفئة

عرض المزيد

تعليقات - 1